دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

مراحل جذب شدن در کشور جدید

پیرو مطالب پست‌های قبلی، برای اینکه تصور دقیقتری از مستقر شدن در نیوزیلند داشته باشیم، بد ندیدم مطلبی رو که ssnz.govt.nz در مورد مراحل استقرار یا سکنی گزیدن (settlement) تو یه کشور جدید نوشته، ترجمه کنم. این مطلب رو در ادامه می‌خونید: 


***


مهاجرت به کشوری جدید برای بسیاری از افراد و خانواده‌های آنها موضوعی چالش برانگیز است. برخی افراد خیلی زود با محیط خو می‌گیرند. برای برخی دیگر، این اتفاق به مقداری زمان نیاز دارد. 


حمایت در زمان ورود

بیشتر افراد وقتی در کشور جدیدی سکنی می‌گزینند، شش مرحله مختلف را تجربه می‌کنند. این مراحل را می‌توان در منحنی زیر که به منحنی استقرار مشهور است، مشاهده کرد: 





دوراندیشی (Forethought): در این دوره برای مهاجرت و اسبابکشی به نیوزیلند برنامه‌ریزی می‌کنید. ایندوره از این بابت مهم است که انتظاراتی واقعبینانه برای خود در کشور جدیدتان تعریف نمایید. 


جذابیت (Fun): در این دوره فرد مجذوب و شیفته آشنایی با افراد و مکانهای جدید می‌شود. در این دوره، مهاجران برداشت کاملا مثبتی درباره خانه جدید خود دارند. 


ترس (Fright): بالاخره -معمولا با یک حادثه بد- زمانی می‌رسد که از وضعیتی که در آن قرار گرفته‌اید ناخرسند و احتمالا خسته می‌شوید. 


پرواز (ّFlight): در این مرحله، اگر حوادثی رخ دهد و فرد مهاجر یا خانواده  وی دوست نزدیک یا خویشاوند قابل اتکایی نداشته باشند، ممکن است به فکر بازگشت به موطن اصلی خود بیفتند.  


مبارزه (Fight): در این مرحله، اگر فرد تازه مهاجر دوام بیاورد و با توجه به دید واقعبینانه‌تری که پیدا کرده، آگاهانه تصمیم به ماندن بگیرد، مجددا روند تحولات مثبت می‌شود. 


تطابق با محیط (Fit): تا این مرحله، بیشتر چالشهای پیش رو مربوط به موارد روتین و روزمره هستند، نه لزوما در مورد بودن در کشوری جدید. اما در این مرحله، فرد تازه واره تصمیم گرفته که در نیوزیلند بماند و به نوعی حس تطابق با محیط می‌رسد. در این مرحله، از تصمیم خود برای مهاجرت و تحمل مشکلات در این ماهها یا سالها احساس رضایت می‌کند. 


تقریبا هر کسی که وارد نیوزیلند می‌شود، این مراحل را در هجده تا بیست و چهار ماه اولیه ورود، پشت سر می‌گذارد. 

نکته مهم این است که شما و حتی کارفرمایتان بدانید که مواجه شدن با فراز و نشیبهای فوق کاملا طبیعی است. ضمنا این نکته نیز مهم است که بدانید در هر کجا که هستید، می‌توانید از خدمات و مشاوره Settlement Support New Zealand استفاده نمایید. 


لینک منبع:

http://www.ssnz.govt.nz/living-in-new-zealand/moving-to-new-zealand/about-settling-in.asp

سقف پیشرفت در سرزمین جدید

*** من فکر می کنم این نوشته برای یه سری از دوستان باعث سو تفاهم شده، هدف این نبوده که کسی ناامید بشه و یا کنار بکشه. هدف این بوده که یه سری واقعیت ها نشون داده بشه. مهاجرت فقط پر کردن یه سری مدرک و فرستادن اونا نیست. مهاجرت بلیط گرفتن و رفتن به کشور مقصد نیست. پله های بعدی هم بد نیست دیده بشن. شاید هم این روزها بیشتر به امید نیازه تا واقعیت های اینچنینی...تا 3-2 هفته ای حداقل نیستم و دارم میرم مسافرت و یه آب و هوایی عوض کنم. تا بعد...***



بعد از یکی و نصفی شوک به وبلاگ، بهتره برم سراغ یه موضوعی که شاید یه مقدار بحث راجع بهش بد نباشه و اون هم اینه که تا چقدر میشه تو سرزمین جدید پیشرفت کرد یا به عبارت دیگه سقف پیشرفت تو سرزمین جدید چقدره. 


به هر حال بحث اینجاست که چقدر فکر می کنید تو مملکت جدید به اندازه مملکت قدیم پیشرفت کنید. تقریبا همه اونایی که از راههای قانونی و یا مهاجرت کاری مهاجرت می کنن، یه جورایی تو مملکت خودشون و تو محل کار خودشون کاره ای بودن. مثلا تو ایران بعد چهار یا پنج سال خیلی سخت نیست مدیر یه قسمت شدن و یا چند نفر رو زیر دست داشتن. ولی سوال اینه که چقدر فکر می کنید این قضیه هم تو سرزمین جدید ادامه پیدا کنه. یعنی مثلا اگه الان یه مهندس ارشد تو شرکت خودتون هستید، چقدر امکانش هست که تو مملکت جدید هم یه کاری با این شرایط پیدا کنید؟ اصلا چقدر براتون مهمه که همچین کاری پیدا کنید؟ چقدر فکر می کنید که تو مملکت جدید هم تو کارا، ارشد بودن، مدیر بودن و غیره اهمیت داره؟ 


این پست دوستمون رو تو کانادا بخونین راجع به اینکه چقدر تو کانادا و تو یه شرکت مشخص و در پست های ارشد غیر کانادایی هست؟ من راجع به سوئد که خودم اینجا زندگی می کنم حرفی ندارم. چون شرایط بدتر از کانادا نباشه بهتر نیست.. و راجع به نیوزلند هم ترجیح میدم نظر شخصی ننویسم و آخر این پست راجع بهش بخونین. اما اگه شیوه انتخاب اروپایی ها برای مهاجرت به نیوزلند رو مثلا با سیستم مهاجرتی خودتون مقایسه کنید، متوجه میشید که سیاست ها بسته به ملیت و نژاد شما متاسفانه تفاوت کنه.. اینو می خوام بگم که ملیت متاسفانه در میزان پیشرفت شما هم نقش بازی می کنه..فکر می کنید چقدر براش خودتون رو آماده کردید؟!! این اوضاع متاسفانه بدتر و بدتر خواهد شد اگه بلد نباشید که در محیط جدید خودتون رو وفق بدید. سطح زبانتون و میزان دانشتون هم از علم روز می تونه رو این قضیه تاثیر بسزایی بزاره.


فرض کنید که مثلا 15 سال تو مملکت جدید کار کردید، چقدر فکر می کنید که به اندازه سابقه کارتون و دانشتون به بازی گرفته میشید؟ فکر می کنید که به رده های مدیریتی رسیدن همونقدر آسونه که به رده های کارشناسی ارشد رسیدن؟ 


معمولا یه مشکلی که تو ایران هست اینه که از یه مقطعی سطح پیشرفت شما محدود میشه و دیگه الزاما کیفیت و کمیت کار شما تعیین کننده میزان پیشرفت شما نخواهد بود (اینم البته نظر شخصیه تا حدودی). فکر می کنید توی مملکت جدید این قضیه تموم میشه و هر چقدر که دلتون بخواد پیشرفت می کنید و دیگه محدودیتی ندارید؟ همونطور که گفتم فکر می کنید اگه شرایطشو داشته باشین می تونین تنها با اتکا به دانشتون به مشاغل مدیریتی برسین و جزو سیاست گزارای یه مجموعه باشین؟


یه سوال دیگه اینکه چقدر انعطاف پذیرید؟ شمایی که فرد ارشدی بودید در شرکت خودتون، چقدر حاضرید در مملکت جدید کار یه کارشناس معمولی رو انجام بدید؟! یا اصلا حاضرید چند وقت یه کار کاملا غیر تخصصی انجام بدید؟ از اون اگه جلوتر بریم چقدر محیط جدیدتون رو میشناسید و خودتون رو آماده کردید براش؟ دانشی که الان دارید چقدر به درد سرزمین جدید می خوره؟ چقدر نیاز به آپدیت شدن دارید؟ اگه دارید چطوری؟ 


آیا همینکه رزومه بفرستید و جواب نه بگیرید نشون میده که شما فعالید و دارید تلاش می کنید محیط جدید رو بشناسید؟! 


یه مشکلی که تا به حال دوستان زیادی هم دیدند و تجربش کردند اینه که شما از ایران برای یه شرکت توی نیوزلند رزومه میفرستید و جالب اینجاست که حتی جواب رد هم به شما نمی دن، و غم انگیز ترش هم اینه که حتی اگه دوباره بپرسین، باز هم به احتمال زیاد بهتون جواب نمیدن، اشکال کار به نظرتون کجاست؟ اشکال ممکنه به تعداد رزومه شما برگرده یا اشکال جای دیگه است؟ پس چرا بعضی ها پیشنهاد کاری می گیرن؟! حتما اینو قبول دارید که آشنا و پارتی نقش چندانی رو اینجا بازی نمی کنه!


بد نیست هم یه نگاهی هم به این مقاله سازمان مهاجرت نیوزلند بندازید که مستقیما اشاره کرده که متاسفانه نژاد و زبان مهاجرین تاثیر منفی در پیدا کردن کار اونا در نیوزلند داشته. این مطالعه البته پناهنده ها رو در نظر نگرفته که خیال ما هم بابت اطلاعات داده شده راحت تر باشه. مثلا تو یه مطالعه که تو سال 1999 انجام شده، نشون داده شده که حدود 50 درصد اونایی که تو نیوزلند دنبال کار بودن، شرایطی از تبعیض رو گزارش کردن. از موارد تبعیض هم داشتن اسم خارجی، مدارک تحصیلی خارجی و غیره بودن. خوندن این مقاله رو بهتون توصیه می کنم و بقیشو به خودتون واگذار می کنم..


بیشتر این پست سوال شد، اما بد نیست جواباتون رو ما هم بدونیم و اگه تا به حال راجع بهش فکر نکردید، بد نیست راجع بهشون فکر کنید و نظرتون رو ما هم بدونیم....بحثیه که جواباش بعدها به دردتون خواهد خورد..


/ناصر

بی هیچ منتی ...

داشتم خاطراتم را با این وبلاگ ورق می زدم .. اولین بار بهمن سال 89 بود که نوشتم .. پست های کوتاه .. سرراست .. حتی گاهی کوتاه تر از پاسخ کامنت های این اواخر بود پست ها .. کامنت هایمان نهایتا 8 تا بود و شاید متوسط 4-5 تا .. وقتی پست مشهور "20 دلیل برای اینکه به نیوزلند مهاجرت نکنیم" رو ناصر نوشت و جوابیه "20 دلیل برای اینکه به نیوزلند مهاجرت کنیم" در جواب نوشته شد فکر کنم خواننده هامون دیگه نتونستن بیان و برن و کامنت نذارن و نوشته های بعدی رو دنبال نکنند ..   

یادم نمی ره چقدر به در و دیوار خوردم تا یه منبع برای سوالات مصاحبه پیدا کردم .. چقدر فروم ثبت نام کردم و چقدر مزخرف خوندم تا چند تا خط به درد بخور از توش در اومد .. جدول درست کردم که پروسه مهاجرت برای همه شفاف شه .. کسی اگر دیر جواب گرفته بره پیگیری کنه .. کسی اگر چیزی می دونه دست یکی دیگه رو هم بگیره . . شایدم جدول برامون مثل یه تشویق بود .. یه دلگرمی که وقتی نگاه می کردیم و میدیدم یه مرحله رفتیم جلو از این همه راه رفته و انتظار خسته نشیم .. بگذریم که حالا شده جدول قدیم .. 

اونقدر هرچی به ذهنم رسیده بود و تجربه کرده بودم سریع منتقل کردم توی سایت که شاید این اواخر موضوع کم میاوردم .. هر موضوع جدیدی که پیدا می کردم مثل بچه ها ذوق می کردم که می تونم یه کلمه دیگه با بقیه به اشتراک بگذارم ..  

همیشه می دونستم یه قسمت سخت قضیه اینه که شاید خیلی ها که هنوز توی مسیر هستند و نرسیدن اینجا .. فکر کنن خیلی از اطلاعات تا وقتی نرسیدن دونستنش براشون لازم نیست اما همیشه اعتقاد داشتم همیشه قسمتی از رسیدن به هدف؛ چشم برنداشتن از اونه .. اگر بدونی چی منتظرته ..اگر تجسم کنی زندگی جدیدت رو .. اگر تاریکی ها ,ندونستن ها, ترس ها و شک ها بریزه اونوقت قدم ها سریع تر برداشته می شه , راه ها هموارتر می شه .. و چون مطمئن بودم همتون یه روز می رسید به خط اخر پروسه مهاجرت و پا می ذارید تو دنیای جدید غربت سعی کردم کم نذارم و هرچی تجربه کرده بودم رو خط به خط منتقل کنم ..  

خیلی جاها خودم سرم به سنگ خورد گفتم شما این بلا سرتون نیاد.. خیلی روزها خودم هیچ جوابی برای بعضی سوالهام نداشتم گفتم شما بی جواب نمونید .. خیلی وقت ها تنها موندم گفتم شما تنها نمونید .. نمی دونم .. برای من اینجا فقط یه صفحه نبود برای نوشتن و برای پرکردن وقت های خالی ام ..جایی بود برای ارتباط با ادم هایی که شاید یه روز بهترین دوستت بشن .. و همیشه امیدوار بودم برای اونها هم همین طور باشه ..  

حالا هم نمی خوام بگم نیستم .. دستتون رو نمی گیرم .. اگر سوال کنید جواب نمی دم .. اما واقعیتش حسی دارم که خوب نیست .. قابل توصیف نیست اما دلسرد کننده است .. یه حس تنهاییه .. یه حس انگار که هر روز تو گوشم می گه: خوب ! نوشتی که نوشتی .. دستت نکرده .. که چی !! می خواستم فقط بگم من بی دریغ نوشتم .. بی هیچ منتی .. همین ..  

و در اخر اینکه قول نمی دم بازم بنویسم .. باور کنید این جمله رو با بغض نوشتم .. اما با یه نفس عمیق قورتش دادم .. 

دوستتون دارم .. موفق باشید

سپیده

IPENZ و مدارک مهندسی ایران

یکی از دوستان خوبم یه توضیح کوتاهی براتون از کرایسچرچ نوشتن .. اگر شد یه پست مقایسه ای هم می ذاریم :  

فعلا .. سپیده

 -----------------------------

 من تقریبا 5 ماهه که اومدم شهر کرایست چرج زندگی می کنم .شهر کرایست چرچ آب و هوای خیلی تمیزی داره خوب با جمعیت حدود 370 هزار نفری باید هم اینجوری باشه . فوریه 2011 یک زلزله اینجا شده و بعضی از خونه ها صدمه دیدن و مرکز شهر که قلب تپنده شهر هم بوده از بین رفته هر چند که به شدت دولت و سازمان ها مشغول کار هستند تا سریعتر مرکز شهر رو آباد کنند. ترافیک فقط در بعضی ساعت ها وجود داره البته نه اون ترافیکی که ما تو ایران تجربه می کنیم مثلا ممکنه چند دقیقه مجبور بشی صبر کنی . خیلی جالب این بوده که نسبت به جمعیت کمی که کرایست چرچ داره تو این مدت کم من کلی ایرانی اینجا دیدم . هر چند که می گن کلی از ساکنین این شهر به خاطر زلزله از اینجا رفتن اما بعد از گذشت یه مدت زمانی دیگه عادی می شه و اذیت نمی کنه . تقریبا همیشه این شهر آخر هفته ها برنامه هست که از قبل اعلام می شه و می تونید برنامه ریزی کنید براش . حمل و نقل عمومی هم در حال حاضر اتوبوس و تاکسی هست قبل از زلزله یه تراموا هم بوده که فعلا کار نمی کنه . دانشگاه کانتربری هم که بزرگترین دانشگاه کانتربری هست تو کرایست چرچ قرار داره که خیلی بزرگ و سر سبزه .

------------------------------------------------------------------------------------------- 

یه توضیح کوتاه برای کسانی که نگران مدرسه و زبان بچه هاشون رو دارند:  

من با یه دوستی اینجا صحبت کردم که این مسیر رو رفته اند برای دو تا از بچه هاشون .. گویا هر مدرسه ای که بخواهید بچه ها درس رو ادامه بدهند و یا شروع کنند از همون ابتدا برای اون بچه یه معلم مخصوص ESOL یعنی مخصوصا زبان براشون تعیین می شه و روزی ۲-۳ ساعت خصوصی با بچه ها زبان کار می کنه و راهشون می اندازه .. گویا این مسیر بسیار خوب جواب می ده و منابعی که برای تدریس استفاده می شه اونقدر خوب هست که بچه ها در عرض ۲-۳ ماه کاملا به سطح بچه های دیگه می رسند.. ولی از همون ابتدا بچه ها رو توی کلاس کنار بقیه هم می ذارن و این باعث می شه صحبت کردنشون هم سریع راه بیفته .. خلاصه اینکه با توجه به تعداد مهاجرین و سیستم اموزشی مخصوص این موضوع جای هیچ نگرانی نیست .. و فرقی نمی کنه مدرسه خصوصی برن بچه ها و یا عمومی در هر صورت این مسیر برای یادگیری بچه ها فراهم می شه .. و البته سعی کنید بچه ها رو ایران اگر در شرف اومدن هستید و غیره کلاس زبان نفرستید چون فقط چیزهای غلط یاد می گیرند و بیشتر گیج می شند :)  

هنوز جواب سوال در مورد کرایسچرچ رو نگرفتم که بذارم .. خلاصه تقصیر من نیست 

سپیده   

------------------------------------------------------------------------------------------------ 

  

احتمال خیلی زیاد کامنت های پست قبل رو خوندید و مشکل پیش اومده برای بعضی از بچه ها رو دیدید. من تو این پست قصدم اینه که این مساله بازتر بشه. چرا که تعداد خیلی زیادی از بچه هایی که اقدام می کنند، بچه های مهندسی هستند. اینجا هم می خوام از اونایی که تجربه ای اگه راجع به IPENZ دارن، لطفا بگن که مساله بازتر شه و مشکل پیش اومده رو با هم حلش کنیم. 

صورت مساله هم ساده است. NZQA مدرک بچه های مهندسی رو Bachelor of Engineering برآورد نمی کنه و اون رو Bachelor's Degree برآورد می کنه و در صورت عدم برآورد به صورت لیسانس مهندسی، مدرک باید به تایید IPENZ هم برسه و این یعنی هزینه و زمان. 

به سوالای زیر باید جواب داده بشه:

1- چرا NZQA مدرک بچه های مهندسی رو که از طرف وزارت علوم "لیسانس مهندسی" محسوب میشه و نه "لیسانس"، درست ارزیابی نمی کنه. (آیا مشکل از اینجا ناشی نمیشه که بعضی از دانشگاههای ایران، عنوان لیسانس مهندسی رو در دانشنامه قید نمی کنند؟). از نظر آکادمیکی به دانشجویی که در زمینه مهندسی درس خونده باشه، بعد 5-3 سال لیسانس مهندسی داده میشه و این تا اونجایی که من میدونم برای ایران هم صادقه. معیار NZQA برای ارزیابی نادرست مدارک مهندسی از ایران چیه؟

2- بر چه اساسی گفته میشه که IPENZ مدارک ایران رو  Chartered ProfessionalEngineer ارزیابی نمی کنه. این بر اساس چه تجربه و چه قانونی گفته میشه؟ 

من سایت های مختلف رو دنبال می کنم، می بینم که از کشوری مثل پاکستان برای IPNZ اقدام می کنن و تاییدیه می گیرن. چرا برای ایران که دانشگاههای معتبر تری داره گفته میشه که نمیشه این کار رو کرد؟ قوانین نیوزلند هم تا بحال همونطور که همه ما دیدیم، روشن و واضحه و هیچ قانون نانوشته ای وجود نداره. تصمیم گیری ها هم همونطور که همه ما دیدیم بر اساس مدارک ارائه شده به اداره مهاجرت و قوانین موجود انجام میشه. 

نمونه هایی که ما داریم از بچه های مهندسی که نیاز به رجیستر در IPENZ نداشتن، اونایی بودن که یا به عنوان تکنسین اقدام کردن و یا بچه های کامپیوتر بودن که نیاز به رجیستر و یا لیسانس مهندسی نداشتن. اگه دوستانی هستن که از IPENZ تاییدیه گرفتن لطفا تجربیاتشون رو اینجا مطرح کنند تا بتونیم ابهام ایجاد شده رو مثل خیلی از موارد دیگه ای که حل شده رفعش کنیم...

/ناصر

آمار رفت و امد از مرزهای نیوزلند

به جای ساعت آب و هوا و ساعت رو گذاشتم اگر باعث می شه بلاگ کند شه یا مشکل دارید لطفا بگید .. مرسی :)  

 ------------------------------------------------------

اول که بگم که عاشق هیجان و دوستیی هستم که اینجا داریم .. خیلی جالبه ..وقتی یکی یه مرحله ای پیش می ره و یا مشکلی ازش حل می شه خوشحالی و گرمی که بین همه هست واقعا دوست داشتنی هست و همینطور وقتی کسی مشکلی داره اینکه همه هرچی می دونیم می ذاریم کنار هم تا شاید راهی براش پیدا کنیم واقعا ستودنی هست .. این روزها که ادم ها فقط به فکر خودشون هستند و اصولا پاشون رو می ذارن روسر بقیه که بالا برن داشتن یه همچنین دوستانی حتی که هنوز هم دیگرو رو در رو نمی شناسیم مثل معجزه است .. امیدوارم قدر هم دیگه رو بدونیم .. و وقتی رسیدید به اونچه داریم براش تلاش می کنیم همچنان هم رو فراموش نکنیم .. راستش بعد از مدتی دوستان در غربت می شن خانواده و کسانی که جایی ندارند در این جمع  کم کم خودشون فیلتر می شن و جا می مونند .. بگذریم ..  

نمی دونم تاحالا این اخبار و امار رو دیدید یا نه .. برای من خیلی جالب بود .. گفتم برای شما هم بذارم اینجا :  

 

تعداد اپلیکیشن های ویزیت در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ تا حالا از کشورهای مختلف به تعداد زیر بوده:  

ایران: ۸۵۵ بوده که یه تعداد متوسط و رو به پایین تقریبا هست در مقابل بقیه .. مثلا کشور چین ۱۵۵۴۳۲ تا اپلیکیشن داشته که خودتون می بینید چرا همه جا پر از چشم بادومیه .. و یا مثلا هند ۳۳۱۲۳ تا اپلیکیشن داشته اند که در مقایسه با بقیه کشورها و بدون در نظر گرفتن چین که رقمش نجومیه تعداد فوق العاده بالاییه .. البته این از کشور هند هست و هندی های جزایر مختلف رو شامل نمی شه و اونها خودشون امار فوق العاده بالایی دارند ..   بعد از این کشورها بالاترین ها و اعداد ۴ رقمی مال امریکا تایلند اندونزی فیلیپین افریقا جنوبی و جزایر اطراف هستند ..   

 

در یک سال گذشته بیشترین تعداد اپلیکیشن هایی که تونستند کار بگیرند و به همراهش ویزای کار به ترتیب در مناطق زیر بوده : 

 

Auckland
Canterbury
Wellington
Otago
Waikato
Bay Of Plenty
Marlborough
Hawkes Bay
 

و کلا در حدود ۹۸۰۰۰ نفر از این طریق در سال گذشته وارد کشور شدند.  

 

اما در مورد ویزای کاری داده شده که لزوما آفر کار نداشته اند و در موردشون تصمیم گیری شده امار زیر رو ببینید :  

انگلیس و هند و چین بالاترین درخواست رو داشتند در حدود ۱۷۰۰۰ نفر و بعد از اون امریکا و المان و فیلیپین در حدود ۶ تا ۸ هزار نفر و در این میان عدد ایران ۳۵۲ نفر بوده .. 

 

این خیلی جالبه .. 

در ۱ سال گذشته یعنی از اواسط ۲۰۱۱ تا حالا که می شه حدود ۱ سال تعداد کسانی که وارد کشور شدند به شرح زیر هست:  

برای اقامت حدود سیصدهزار نفر ۳۰۰۰۰۰ 

برای تحصیل حدود ۶۴ هزار نفر  

و از استرالیا حدود ۷۴۱۰۰۰ نفر  

و برای کار حدود صدهزار نفر ... بعنی حدود  

یعنی اگر فقط دانشجو و مقیم و کار رو در نظر بگیرید در سال گذشته باید حدود ۴۰۰ هزار تا حدودا به جمعیت نیوزلند اضافه شده باشه ولی جمعیت نیوزلند حدود ۱۰ ساله که تغییر زیادی نداشته و کماکان ۴ میلیون نفره ..  

به نظر من این نشون می ده نیوزلند یه جورایی شاه راه شده .. مردم میان اقامت می گیرند و یا شهروند می شند و بعد می رن .. خیلی ساده ..    

 

می دونید ایران توی قسمت این امار بالاترین امتیاز رو اورده !! حدس اش شاید سخت نباشه .. توی پناهندگی .. بعد از چین و تایلند با بیشترین تعداد پناهنده در سالهای گذشته ایران هست البته با رقابت نزدیک ..  اما همین روند هم رو به تنزل بوده .. جدول زیر رو ببینید :  

تعداد پناهنده های ایرانی در طول سال ها زیر:  

 

Iran1997/981998/991999/002000/012001/022002/032003/042004/05
15710111013111013310565
2005/062006/072007/082008/092009/102010/112011/12Total
313222283044311,130

 

و اخرین نکته ای که خیلی مربوط به شما می شه : در حال حاضر یعنی همین الان حدود ۳۱۸۰۷یعنی نزدیک سی و یک هزار تا اپلیکیشن از سراسر دنیا دستشونه و در حال بررسی هست و از این تعداد فقط ۴۷۶ ایش از ایرانه :) که خوب واقعا زیاد نیست  ...

خلاصه ایشالا کار همه زود راه بیفته .. دیدید این افیسر ها خیلی هم بنده خداها تنبل نیستند ..گناه دارند خوب

حتما این لینک رو در صورتی که دوست داشتید برای اطلاعات بیشتر ببینید .. جالبه  

 سپیده